در بستگان

معنی کلمه در بستگان در لغت نامه دهخدا

دربستگان. [ دَ ب َ ت َ / ت ِ ] ( اِ مرکب ) ج ِ دربسته. بستگان : بهیچ وقت از وی و از فرزندان وی و دربستگان وی... خالی نباشیم. ( اسرارالتوحید ص 276 ).

معنی کلمه در بستگان در فرهنگ فارسی

جمع در بسته بستگان

جملاتی از کاربرد کلمه در بستگان

O ديه ى پرداختى به خانواده مقتول مسلمان ، اوّل آزادى برده مطرح شده ، سپس خونبها، (تحرير رقبة و دية ) ولى در بستگان كافر، اوّل سخن از خونبهاست ، سپس آزادى برده . (فدية مسلّمة ... وتحرير رقبة ) شايد چون خويشانِ غير مسلمان ، توجّهشان بيشتر به مادّيات است ويا آنكه پرداخت ديه ، در حفظ وبقاى پيمان مؤ ثّرتر است .
تاکنون هیچ مطالعه‌ای نشده که میزان قطعی شیوع این اختلال را نشان دهد. اما به نظر می‌رسد در یک تا دو درصد از جمعیت وجود داشته باشد و در زن‌ها نیز دو برابر مردها شایع است. شیوع اختلال افسردگی اساسی، اختلالات مربوط به مصرف الکل، و سوء مصرف مواد، در بستگان درجهٔ اول افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، بیشتر از جمعیت عمومی است.