در بر گرفتن

معنی کلمه در بر گرفتن در لغت نامه دهخدا

در بر گرفتن. [ دَ ب َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) چسبانیدن کسی را بخود رویاروی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). بغل کردن. التزام. ( دهار ) ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) :
ایدون گمان بری که گرفتستی
در بر به مهر خوب یکی دلبر.ناصرخسرو.عزمت بر این جهاد که در بر گرفته ای
بر هرچه هست در بر توکامگار باد.مسعودسعد.مُلتَزِم ؛ در برگیرنده. ( دهار ). مُلتَزَم ؛ در بر گرفته. ( دهار ). و رجوع به این ترکیب ذیل بر شود.

جملاتی از کاربرد کلمه در بر گرفتن

نگار خویش را در بر گرفتن شراب وصل از لعلش چشیدن
در حال حاضر این گنجینه با فضائی به مساحت ۲۶۰۰ متر مربع و حدود ۱۲۰۰ متر فضای نمایشگاهی با در بر گرفتن هفت بخش دائمی صدها اثر نفیس هنری را برای بازدید عموم عرضه کرده‌است.
ز تنگی دوست را در بر گرفتن دو تن بودند در بستر چو یک تن
نه شاید باد را در بر گرفتن نه دریا را به مشتی برگرفتن
کشور تحت‌الحمایه عربستان جنوبی در ۱۸ ژانویه ۱۹۶۳ با در بر گرفتن آن بخش از سرزمین‌های "کشور تحت‌الحمایه عدن" که به فدراسیون عربستان جنوبی نپیوستند پدید آمد.