در بر کشیدن. [ دَ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) در کنار گرفتن. در آغوش کشیدن : چو لهراسب گفتار دستان شنید براو آفرین کرد و در بر کشید.فردوسی.خودپرستی چو حلقه بر درنه بیخودی را چو حله در بر کش.خاقانی.
معنی کلمه در بر کشیدن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) در کنار گرفتن در آغوش کشیدن .
جملاتی از کاربرد کلمه در بر کشیدن
نازک شدم چنان که گمان می برند خلق در بر کشیدن کمر مورم آرزوست
جویبار دیدهٔ خود را اگر دریا کنم کی توان در بر کشیدن سرو دلجوی تو را؟