دختر بودن

معنی کلمه دختر بودن در لغت نامه دهخدا

دختر بودن. [ دُ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) دوشیزه بودن. بکر بودن. بمهربودن. شوی ناکرده بودن دختر. ناآرمیده بودن دختر با کسی. بکارة.

معنی کلمه دختر بودن در فرهنگ فارسی

دوشیزه بودن

جملاتی از کاربرد کلمه دختر بودن

از اين روايت به خوبى بر مى آيد كه منظور از عدم آگاهى مردم از اين امور پنجگانه تمام خصوصيات آنها است ، فى المثل اگر روزى وسائلى در اختيار بشر قرار گيرد -كه هنوز آن روز فرا نرسيده است - و از پسر يا دختر بودن جنين به طور قطع آگاه شوند، باز اين امر مساله اى ايجاد نمى كند، چرا كه آگاهى از جنين به آن است كه تمام خصوصيات جسمانى ، زشتى و زيبائى ، سلامت و بيمارى ، استعدادهاى درونى ذوق علمى وفلسفى و ادبى ، و ساير صفات و كيفيات روحى را بدانيم ، و اين امر براى غير خدا امكانپذير نيست .

10 پسر يا دختر بودن فرزند، به دست خداست . (نبشّرك بغلام )