داغلان

معنی کلمه داغلان در لغت نامه دهخدا

داغلان. ( اِخ ) دهی است از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. واقع در 36000گزی شمال ضیأآباد. سردسیر و دارای 733تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، و باغات انگور و چغندرقند و کرچک است. صنعت دستی اهالی قالی و گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است و از طریق شید اصفهان میتوان ماشین برد. بنای امامزاده گوران آنجا قدیم است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
داغلان. ( اِخ ) نام موضعی است به آذربایجان و دارای معدن طلاست.

معنی کلمه داغلان در فرهنگ فارسی

نام موضعی است به آذربایجان و دارای معدن طلاست

جملاتی از کاربرد کلمه داغلان

تپه داغلان ۱ مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان تاکستان، روستای داغلان واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۶۳۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
زبان مردم داغلان ترکی آذربایجانی می‌باشد.
تپه داغلان ۲ مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان تاکستان، روستای داغلان واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۶۳۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این روستا باغات انگور فراوان دارد و عمده محصول کشت داغلان جو و گندم می‌باشد،