خوش نشینی

معنی کلمه خوش نشینی در لغت نامه دهخدا

خوش نشینی. [ خوَش ْ / خُش ْ ن ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و عمل خوش نشین. ( یادداشت مؤلف ). || محافظ دولتی که از برای وی اراضی معین شده باشد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه خوش نشینی در فرهنگ فارسی

عمل و حالت خوش نشین

جملاتی از کاربرد کلمه خوش نشینی

تنگ‌لته منطقه ای است خوش آب و هوا و زیبا که در انتهای ضلع جنوبی شهرستان ساری و در پهنه ی فراخ رود پرآب و بخشنده ی تجن واقع شده که از یک سو به معادن طلای سبز یا همان جنگل های زیبا و بکر استان و از سوی دیگر به جلگه سرسبز و حاصلخیز کناره تجن مشرف می باشد و از همین حیث به تمامی مناطق همجوار و ‌همتراز برتری نسبی دارد که این امر سبب توجه بیش از اندازه و کم نظیر هم وطنان غیر بومی جهت ساخت و ساز و خوش نشینی در این منطقه گشته که بومیان منطقه نیز با آغوش باز و روی گشاده پذیرای این عزیزان می باشند.
خوش نشینی بر سر تاج شهان گر به خاک راه خود را افکنی

این دهستان دارای دو بخش جلگه ای و کوهستانی می باشد که بخش کوهستانی در فصول گرم سال و صرفا جهت خوش نشینی پذیرای جمعیت کثیری از مردم شهرستان و حتی سایر شهرهاست.

چون گل تو خوش نشینی، کو حد آنکه گویم کاین جا چرا نیایی، وانجا چرا نشستی