خوش قماش

معنی کلمه خوش قماش در لغت نامه دهخدا

خوش قماش. [ خوَش ْ / خُش ْ ق ُ ]( ص مرکب ) خوش جنس. خوب جنس. مقابل بدقماش. خوب سرشت.

معنی کلمه خوش قماش در فرهنگ فارسی

خوش جنس خوب جنس

جملاتی از کاربرد کلمه خوش قماش

من و بیگانگی، کز خوش قماشی ندارد پشت و رو چون آشنایی
ز عشقست تا روز مستیش پود بجز ساقی من از دل خوش قماش
دمید سبزه دگر عید انتعاش من است حریر سایه گل فرش خوش قماش من است
دارد متاع یوسف در هر گذر صفاهان امروز خوش قماشی ختم است بر صفاهان
نقاب لطیفی است کز خوش قماشی شود چهره با روی دلبر شکوفه
مرا ز رشتهٔ آهست تار و پود وجود دگر چه حرف کسی را به خوش قماشی ما