خوش سابقه

معنی کلمه خوش سابقه در لغت نامه دهخدا

خوش سابقه. [ خوَش ْ / خُش ْ ب ِ ق َ / ق ِ ] ( ص مرکب ) آنکه سابقه خوب دارد. مقابل بدسابقه. با پیشینه خوب. خوشنام در زندگی گذشته خود.

معنی کلمه خوش سابقه در فرهنگ فارسی

آنکه سابقه خوب دارد مقابل بد سابقه

جملاتی از کاربرد کلمه خوش سابقه

مردى از صحابه اميرالمؤ منين در جريان جنگ جمل سخت در ترديد قرار گرفته بود. او دوطرف را مى نگريست . از يك طرف على را مى ديد و شخصيت هاى بزرگ اسلامى را كه درركاب على شمشير مى زدند و از طرفى نيز همسر نبى اكرم عايشه را مى ديد كه قرآندرباره زوجات آن حضرت مى فرمايد: (و ازواجه امهاتهم )(498) (همسران او مادرانامتند.)، و در ركاب عايشه ، طلحه را مى ديد از پيشتازان در اسلام ، مرد خوش سابقه وتيرانداز ماهر ميدان جنگهاى اسلامى و مردى كه به اسلام خدمتهاى ارزنده اى كرده است ، وباز زبير را مى ديد، خوش سابقه تر از طلحه ، آنكه حتى در روز سقيفه از جمله متحصنيندر خانه على بود.
2- سؤ الات و مشكلات خود را از افراد خوش سابقه و صدّيق بپرسيد. ( ايّهاالصديق اءفتنا )
ممكن است گفته شود كه ابراهيم از اين نظر آدم خوش سابقه اى بود چرا كه در همين سنپيرى فرزندش اسماعيل متولد شده بود، و با توجه به آن نبايد ديگر در مورد مولودجديد يعنى اسحاق تعجب كند، ولى بايد دانست كه اولا در ميان تولداسماعيل و اسحاق به گفته بعضى از مفسران بيش از دهسال فاصله بود و با گذشتن ده سال آن هم در سن بالا،احتمال تولد فرزند بسيار كاهش مييابد، ثانيا وقوع يك مورد بر خلاف موازين عادى كهممكن است جنبه استثنائى داشته