جملاتی از کاربرد کلمه خورشید پرستان
هست در چشمه خورشید ز رویت اثری چون توان منکر خورشید پرستان بودن
مشق نظاره روی تو مرا منظورست اگر از جمله خورشید پرستان شده ام
ناز بر دیدهٔ خورشید پرستان دارد حلقهٔ زلف که بر روی چو ماهش طرح است
ای رخ تو قبله ی خورشید پرستان پرتو روی چو مهت شمع شبستان
از پگه پیش رخ خوب تو رقاص شدیم این چنین عادت خورشید پرستان باشد
ای مقصد خورشید پرستان رویت محراب جهانیان خم ابرویت
پرده بردار که تا بر همه روشن گردد کز چه رو مذهب خورشید پرستان دارم
دفتر افلاک شناسان بسوز دیدهی خورشید پرستان بدوز
ای چشمه آفتاب با روی چو ماه خورشید پرستان همه را در تو نگاه