خورشید نگار

معنی کلمه خورشید نگار در فرهنگستان زبان و ادب

[نجوم رصدی و آشکارسازها] ← خورتصویرنگار

جملاتی از کاربرد کلمه خورشید نگار

من ازین حسرت اگر جان بدهم معذورم که جدا مانده ام از روی چو خورشید نگار
دربر کشی آ‌ن روی چو خورشید نگارین الحق که عجب سایهٔ خورشید کشی تو