خواهر گیر

معنی کلمه خواهر گیر در لغت نامه دهخدا

خواهرگیر. [ خوا / خا هََ ] ( اِ مرکب )خواهرخوانده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) :
از دگر سو چون خلیل اللَّه دروگرزاده ام
بود خواهرگیر عیسی مادر ترسای من.خاقانی ( از آنندراج ).

معنی کلمه خواهر گیر در فرهنگ فارسی

خواهر خوانده

جملاتی از کاربرد کلمه خواهر گیر

وز دگر سو چون خلیل الله دروگر زاده‌ام بود خواهر گیر عیسی مادر ترسای من