خواب ناز
معنی کلمه خواب ناز در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خواب ناز
در خواب ناز بود به گهوارهٔ سحاب وا کرد چشم شوق به آغوش کوهسار
شب دراز تو در خواب ناز و، مشتاقان بر آستان درت تا به روز بیدارند
در آفتاب قیامت نمی شوی بیدار چنین که چشم تو بسته است خواب ناز اینجا
غنچۀ لب بر تبسم باز کرد در کنار باب خواب ناز کرد
چشم تو فارغ است ز عرض نیاز ما در خواب ناز رفته چه داند فسانه چیست؟
سر جمله را دید در خواب ناز و زان پس در دیگری کرد باز
در خرابیها بساط خواب نازی چیدهایم سایهگل کردهست تا دیوار ما افتاده است
نهد در دامن ناز دگر از سرگرانیها سری کز خواب ناز آن نرگس مخمور بردارد
هین ز جا برخیز ای در خواب ناز خلد را ده از قدومت اهتزاز
سلیم افتاده کار من به مغروری که در محفل ز خواب ناز با آواز چنگ و عود برخیزد
مثلاً در زمستان سرد، شب از خواب ناز گذاشتن و به عبادات حقّ تعالى قيام كردن ، روح رابر قواى بدن چيره مى كند و اراده را قوى مى كند، و اين در اوّل امر، اگر قدرى مشكل و ناگوار باشد، كم كم پس از اقدام ، زحمت كم مى شود، و اطاعت بدن از نفس زياد مى شود. چنان چه مى بينيم اهل آن بدون تكلّف و زحمت ، قيام مى كنند، و اين كه ما تنبلى مى كنيم و بر ما مشكل و شاقّ است ، براى آنست كه اقدام نمى كنيم ، و اگرچند مرتبه اقدام كنيم ، كم كم زحمت مبدّل به راحت مى شود. بلكه اهل آن ، التذاذ از آن مى برند بيش تر از آن التذاذى كه ما از مشتهيات دنيا مى بريم .پس به اقلام نفس عادى مى شود و ((اَلْخَيْرُ عادَةَ.))(185)