خواب شیرین

معنی کلمه خواب شیرین در لغت نامه دهخدا

خواب شیرین. [ خوا / خا ب ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواب خوش. خواب راحت. خواب عافیت.

معنی کلمه خواب شیرین در فرهنگ فارسی

خواب خوش خواب راحت

جملاتی از کاربرد کلمه خواب شیرین

مرد کوچک دل نداند چون کند خواب شیرین آید و افسانه خوش
به گوش من برسانید هجر تلخ پیام که خواب شیرین بر عاشقان شده‌ست حرام
هلاک خواب شیرین خسرو و غافل ازین معنی که خون بیگناهان خنجر از پهلو برویاند
نمی‌بیند سرم چون شمع شب‌ها روی بالین را به چشم دیگران پیوسته بینم خواب شیرین را
رهین دیده ی شب زنده دار خویشتنم که تلخ کرده برای تو خواب شیرین را
خواب شیرین بودش بستر و بالین صائب خانه هر که چو زنبور عسل مختصرست
بپوش از خواب شیرین چشم اگر جویای دیداری که فتح الباب دولت، دیده بیدار می باشد
دیشب به خواب شیرین نوشین لبش مکیدم در عمر خود همین بود خواب خوشی که دیدم
بسترم تیغ و زخم بالین است تلخی مرگ خواب شیرین است
دوش بوسیدم لب نوشین آن مه را به خواب خواب شیرین چیست تعبیر شب دوشین من