خواب شدن

معنی کلمه خواب شدن در لغت نامه دهخدا

خواب شدن. [ خوا / خاش ُ دَ ] ( مص مرکب ) خواب رفتن. بخواب رفتن. خفتن. || بیحس شدن. خدر شدن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || بخواب مصنوعی درآمدن. هیپنوتیز شدن.

معنی کلمه خواب شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) بخواب فرورفتن .

جملاتی از کاربرد کلمه خواب شدن

در پای گل به خواب شدن نیست از ادب در گلشنی که سرو به یک پا ستاده است
خواهی بسی به خواب شدن در بسیط خاک عمرت همین دو روزه به خواب گران گذشت
بیخوابی شب جان مرا گرچه بکاست در خواب شدن از ره انصاف خطاست