خم زلف

معنی کلمه خم زلف در لغت نامه دهخدا

خم زلف. [ خ َ م ِ زُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیچ زلف. ( یادداشت بخط مؤلف ). || نزد صوفیه اسرار الهی را گویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه خم زلف در فرهنگ فارسی

پیچ زلف یا نزد صوفیه اسرار الهی را گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه خم زلف

در خم زلف گرهگیر تو عاجز شده است دل صائب که عنان از کف تقدیر کشید
نافه به جیب بینمت گویی بی‌خبر ز دل از خم زلف آن پری باد صبا گذشته‌ای
آهو از من مگیر ای خم زلف بخطا خوانده ام اگر چینت
باد بوئی سحر از چین خم زلف داشت فارغ از غافله تبت و تاتارم کرد
تنها نه من اندر خم زلف تو اسیرم تا بود در آن دام از این چند بسی بود
در هر خم زلف مشکبیزی داری در هر سر غمزه رستخیزی داری
بسکه آشفته حدیث از خم زلف تو نوشت نافه ریزد چو غزال از قلم مشکینم
دل دیوانه آشفته چو زنجیری دید حلقه‌های خم زلف تو به پیوست به هم
شمس و قمر به هم زده ریخته طرفه چهره‌ای بسته به حلق مهر و مه از خم زلف رشته‌ای
کفر را باعث جمعیت ایمان در خواب چون خم زلف پریشان تو دیدم گفتم