خلیفه زاده

معنی کلمه خلیفه زاده در لغت نامه دهخدا

خلیفه زاده. [ خ َ ف َ / ف ِ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) یکی از بنی آدم ، زیرا بشر از نسل آدم که خلیفه خدا در زمین بود بوجود آمده است. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
ای خلیفه زادگان دادی کنید.مولوی. || کنایه از بزرگ زاده. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
چو همسریش نبینم بناقصی ندهم
خلیفه زاده تحمل چرا کند خواری.سعدی.

معنی کلمه خلیفه زاده در فرهنگ فارسی

یکی از بنی آدم زیرا بشر از نسل آدم که خلیفه خدا در زمین بود بوجود آمده است .

جملاتی از کاربرد کلمه خلیفه زاده

باز آن خلف خلیفه زاده کاین گنج به دوست در گشاده
پرسیدند: از کجا دانستی؟ گفت: سبحان الله، خلیفه زاده ای که داند درهم را نیز نصف است، رستگاری از کجا خواهد بود؟
خلیفه زاده و شاه جهانی بمعنی برتر از هر دو جهانی
خلیفه زاده حقی بصورت و معنی بپنج روزه فانی چرا شوی مغرور؟
رست آن خلف خلیفه زاده از تیغ به بخت رو گشاده
تو شاه تخت وجودی چه جای تست اینجا خلیفه زاده گلشن نشین و در خاشاک؟
خلیفه زاده را نشناختی تو رسن در گردنش انداختی تو