خلع بدن

معنی کلمه خلع بدن در لغت نامه دهخدا

خلع بدن. [ خ َ ع ِ ب َ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جان خود بجسم دیگری انداختن و جدا کردن بدن از روح و این عمل ازجوکیان است که بریاضت حاصل می کنند و در اصطلاح حکما این عمل را سیمیا گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).

معنی کلمه خلع بدن در فرهنگ فارسی

جان خود بجسم دیگری انداختن و جدا کردن بدن از روح و این عمل از جوکیان است که بریاضت حاصل می کنند و در اصطلاح حکما این عمل را سیمیا گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه خلع بدن

و وصول به نهایت این لذت، و حصول غایت این بهجت، اگر چه بعد از قطع علاقه روح از بدن می شود، و لیکن اگر در دنیا صفای تام از برای دلی حاصل شود بسا باشد که به بعضی از این لذات برسد، اما به جهت حجب عالم طبیعت، رسیدن به کنه آن، موقوف به خلع بدن عنصری و رفع علایق دنیوی است.