خلاف طبیعت

معنی کلمه خلاف طبیعت در لغت نامه دهخدا

خلاف طبیعت. [ خ ِ / خ َ ف ِ طَ ع َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ضد خوی و رسم و قانون. ( ناظم الاطباء ). || مخالف ذات. مخالف راه و رسم طبیعت. مخالف جریان طبیعی. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه خلاف طبیعت در فرهنگ فارسی

ضد خوی و رسم و قانون یا مخالف ذات

جملاتی از کاربرد کلمه خلاف طبیعت

روایتی از جعفر صادق، امام ششم شیعیان، می‌گوید اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زنان بی‌نیاز می‌شدند و این موجب قطع نسل بشر می‌شد و مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می‌آورد. و در حدیثی منتسب به علی امام هشتم شیعیان وی تحریم همجنس‌گرایی را به این دلیل می‌داند: فلسفهٔ تحریم مردان بر مردان و زنان بر زنان این است که این امر بر خلاف طبیعتی است که خداوند برای زن و مرد قرار داده و به‌خاطر این است که اگر مردان و زنان همجنس‌گرا شوند، نسل بشر قطع می‌گردد، و تدبیر زندگی اجتماعی به فساد می‌گراید، و دنیا به ویرانی می‌کشد.
از راستی خلاف طبیعت قیامت است توفان دمد چو بگذرد از محور آفتاب
به‌چشم بود چو آهو به‌زلف چون افعی ولی خلاف طبیعت نمود هر دو اثر
شاهی که گر خلاف طبیعت دهد مثال گوی زمین بدور در آید چو آسمان
بر خلاف طبیعت خویان هر چه می خواستم همه آن کرد
به تازگی برخی آزمایش‌هایی که هنوز در مراحل ابتدایی هستند؛ نشان داده که برخی زمان‌ها شخص تصمیمات پیچیده‌ای را پیش از آگاهی از تمام فکت‌ها و داده‌ها می‌گیرد. از آنجایی که چنین روشی اندیشیدن انتقادی نیست (چون برای اندیشهٔ انتقادی نیاز به بازتاب دقیق هست) پس استفاده از مهارت‌های اندیشهٔ انتقادی، نیاز به تلاش بیشتر (بر خلاف طبیعت انسان - که تصمیم‌گیری بدون دانستن همه داده‌هاست) دارد.