خلاصی یافتن. [ خ ِ / خ َ ت َ ] ( مص مرکب ) نجات یافتن. رستن. رهایی یافتن. ( یادداشت بخط مؤلف ). اِنفِلات. تخلص : گفت... بخشیدیم... همگان خلاصی یافتند. ( تاریخ بیهقی ). بونصر... خواجه را خدمتها کرده بود... و چون خلاصی یافت با وی... ( تاریخ بیهقی ). بشکر بوده بسی سال تا خلاصی یافت به امر خالق بیچون و واحد اکبر.ناصرخسرو.او چون دانست که خلاصی نخواهد یافت ، جوابهای سخت داد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). بمشقت بسیار از آن جایگاه خلاصی یافت. ( گلستان سعدی ). مجموع از آن بیماریها خلاصی یافتندی. ( مجالس سعدی ).
معنی کلمه خلاصی یافتن در فرهنگ فارسی
نجات یافتن رستن
جملاتی از کاربرد کلمه خلاصی یافتن
باربارا تاکمن در کتاب «تاریخ دوردست»، یکی دیگر از دلایل به راه افتادن جنگهای صلیبی توسط اروپاییها را خلاصی یافتن از «جنگ دیوانه وار» میان حاکمان محلی توصیف میکند که در آن فئودالها در جریان خصومتهای شخصی در پناه برج و باروهای خود آسیبی نمیدیدند اما برای به نابودی کشاندن دشمنان و رقیبان خود از طریق به حداقل رساندن عایدی آنها، اقدام به انهدام مزارع و باغات و کشتار و مثله کردن رعایای یکدیگر به عنوان قربانیان اصلی، میکردند. تاکمن معتقد است اروپاییها به شکلی ناخودآگاه، برای رهایی از این «نفرین»، جنگهای صلیبی را ابداع کردند تا راهی برای تسکین خوی پرخاشگری خود یافته باشند.