خط لعل

معنی کلمه خط لعل در لغت نامه دهخدا

خط لعل. [ خ َطْ طِ ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) موی تازه بردمیده بر پشت لب. ( از آنندراج ).

معنی کلمه خط لعل در فرهنگ فارسی

موی تازه بر دمیده بر پشت لب

جملاتی از کاربرد کلمه خط لعل

می دهد خطت فسون بهر فریب عقل و هوش هست با خط لعل میگونت درین افسون یکی
شد ز خط لعل تو ایمن ز شبیخون هوس در شب تار بود شهد مسلم ز مگس
از خط لعل‌ که امشب سرمه خواهد یافتن می پرد بیدل به بال موج چشم ساغرم
ز شعرخوانی عاشق به راه خویش به خاطر چو خط لعل تو یک بیت انتخاب ندارم
مور خط لعل لبت را خوش گرفت خاتم از دست سلیمان می کشد
عاقبت خط لعل سیراب ترا بی آب کرد این سزای آن که آب از تشنگان دارد دریغ
سرمشقی دهدم چون ز خط لعل لبت آب حیوان ز دم خامه استاد چکد
از خط لعل‌که امشب سرمه خواهد یافتن می‌پرد بیدل به بال موج چشم ساغرم
زیر خط لعل تو میجست مپندار که خضر در سیاهی طلب چشمه حیوان می‌کرد
تنها نه ز خط لعل لبش یافته زینت یاقوت هم از حلقه بگوشان خط اوست