معنی کلمه خشک بند در لغت نامه دهخدا
ابر بهاریست ز سرچشمه آب را
زخمی که داشت جوی چمن خشک بند شد.سلیم ( از آنندراج ).وعده لطف و پیام بوسه ای در کار نیست
می کند مکتوب خشکی زخم ما را خشک بند.صائب ( از آنندراج ).نم نماندست در جگر چه علاج
خشک بند است چشم تر چه علاج.ظهوری ( از آنندراج ).