خشم خود را فرو

معنی کلمه خشم خود را فرو در لغت نامه دهخدا

خشم خود را فرو بردن. [خ َ / خ ِ م ِ خوَدْ / خُدْ ف ُ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) غیظ خود را خوردن. کظم غیظ کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

جملاتی از کاربرد کلمه خشم خود را فرو

134 - همانها كه در توانگرى و تنگدستى انفاق مى كنند؛ و خشم خود را فرو مى برند؛و از خطاى مردم مى گذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد.
در حديثى كه در كتب شيعه و اهل تسنن در ذيل آيه فوقنقل شده چنين مى خوانيم كه يكى از كنيزان امام على بن الحسين (عليه السلام ) به هنگامىكه آب روى دست امام مى ريخت ، ظرف آب از دستش افتاد و بدن امام را مجروح ساخت ، امام(عليه السلام ) از روى خشم سر بلند كرد كنيز بلافاصله گفت خداوند در قرآن مىفرمايد: (و الكاظمين الغيظ) امام عليه السلام فرمود: خشم خود را فرو بردم ، عرضكرد: (و العافين عن الناس ) فرمود: تو را بخشيدم خدا تو را ببخشد، او مجددا گفت :(و الله يحب المحسنين ) امام فرمود: تو را در راه خدا آزاد كردم .
84 - و از آنها روى برگرداند و گفت وا اسفا بر يوسف !، و چشمان او از اندوه سفيد شداما او خشم خود را فرو ميبرد (و هرگز كفران نمى كرد).
يزيد از شنيدن اين سخنان به قدرى خشمناك شد كه خواست او را بهقتل رساند، ولى چون از پدرش اجازه نداشت خشم خود را فرو برد و گفت : اى اعرابى !حاجت خود را بخواه كه اميرالمؤمنين معاويه ! به من دستور داده حاجت تو را برآورم . گفتحاجت من آنست كه پدرت معاويه از منصب خود دست بردارد و خلافت مسلمين را به كسى كهشايسته آنست واگذارد.
84. و از آنان روى بگردانيد و گفت : اى دريغ از يوسف ! و ديدگانش از غم سپيد شد، امااو خشم خود را فرو مى برد.
مقصود از (اسوداد وجه ) و سياه شدن روى ، بطور كنايه خشمناك شدن است ، و (كظيم) به كسى گويند كه اندوه و خشم خود را فرو ببرد و جمله مورد بحث حاليه است ،يعنى اينكه گفتيم دختران را به خدا نسبت مى دادند و در حالى چنين ميكردند كه وقتى مژدهبر ايشان مى آوردند كه همسرت دختر آورده رويش از خشم سياه مى شد، و خشم خود را فرومى برد.
O امام صادق عليه السّلام فرمود: هيچ بنده اى نيست كه خشم خود را فرو ببرد، مگر آنكه خداوند عزّت او را در دنيا و آخرت فزونى بخشد. خداوند فرمود: (و الكاظمين الغيظ... و اللّه يحبّ المحسنين ) اين پاداش فروبردن آن خشم است .(150)
آورده اند: روزى يكى از خدمتكاران امام سجاد عليه السّلام در موقع شستشوى سر و صورت آن حضرت ، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام عليه السّلام را زخمى كرد. امام به او نگاهى كرد. او دريافت كه امام ناراحت شده است . بلافاصله گفت : ((والكاظمين الغيظ))، امام فرمود: من خشم خود را فرو بردم . او دوباره گفت : ((والعافين عن الناس ))، امام فرمود: ترا عفو كردم . او گفت : ((واللّه يحبّ المحسنين )) امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستى .(149)
جواب اين است كه اطلاع پيدا كردن به يك مطلبى غير از مشاهده و احساس آن است ، و هركدام حكم جداگانه اى دارد، و هرگز غضب كه همان هيجان قوه دافعه است به صرف علم واطلاع ، تحقق پيدا نمى كند بلكه وقتى صورت خارجى پيدا مى كند كه شخص ‍ مورد غضبدر برابر انسان قرار بگيرد، آن موقع است كه قوه دافعه به هيجان مى آيد و انسان بابد و بيراه گفتن و يا احيانا با زدن آن شخص خشم خود را فرو مى نشاند.