خسروپرستان. [ خ ُ رَ / رُو پ َ رَ ] ( اِ مرکب ) آنانی که مطیع و منقاد شاهان می باشند. پادشاه پرستان : وزان پس سوی زابلستان شود برآئین خسروپرستان شود.فردوسی.فرستید سوی شبستان ما بنزدیک خسروپرستان ما.نظامی.چو خسروپرستان پرستش نمود هم او را و هم شاه خود را ستود.نظامی.
معنی کلمه خسرو پرستان در فرهنگ فارسی
آنانیکه مطیع و منقاد شاهان می باشند پادشاه پرستان .
جملاتی از کاربرد کلمه خسرو پرستان
چو خسرو پرستان پرستش نمود هم او را و هم شاه خود را ستود