خرگاه قمر. [ خ َهَِ ق َ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از هاله باشد و آن دایره ای است که بعضی اوقات از بخار بهم میرسد چنانچه ماه مرکز آن دایره می گردد. ( برهان قاطع ).برهون. برهنون. خرگاه ماه. خرگاه مه. خرمن ماه. خرمن مه. سابود. شادورد. شابود. ( از شرفنامه منیری ).
معنی کلمه خرگاه قمر در فرهنگ فارسی
کنایه از هاله باشد و آن دایره ایست که بعضی اوقات در بخار بهم رسد چنانچه ماه مرکز آن دایره می گردد .