خرسند گشتن

معنی کلمه خرسند گشتن در لغت نامه دهخدا

خرسند گشتن. [ خ ُ س َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) ارتضاء. ( یادداشت مؤلف ) :
گر زآسمان بخاک تو خرسند گشته ای
همچون تو شوربخت بعالم دگر کجاست ؟ناصرخسرو.|| شادمان گشتن. شاد شدن.

معنی کلمه خرسند گشتن در فرهنگ فارسی

ارتضائ گرز آسمان بخاک تو خرسند گشته ای .

جملاتی از کاربرد کلمه خرسند گشتن

کنون نامه همی باید نوشتن بدین بیچارگی خرسند گشتن