خراشادی

خراشادی

معنی کلمه خراشادی در لغت نامه دهخدا

خراشادی. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش هشت آب شهرستان زابل. واقع در 2هزارگزی باختری بنجار و دوهزارگزی راه مارو زابل به افضل آباد. این ناحیه در جلگه واقع با آب و هوای گرم و 295 تن سکنه فارسی و بلوچی زبان. آب آن ازرودخانه هیرمند و محصولاتش : غلات و لبنیات می باشد. اهالی بکشاورزی ، گله داری ، کرباس بافی گذران می کنند و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

معنی کلمه خراشادی در فرهنگ فارسی

دهی است از بخش هشت آب شهرستان زابل .

معنی کلمه خراشادی در دانشنامه عمومی

خراشادی، روستایی در دهستان قائم آباد بخش صابری شهرستان نیمروز در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۵۸۹ نفر ( ۴۱۸ خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه خراشادی

روستای خراشادی یکی از روستاهای بزرگ زابل بوده و طبق سرشماری ۱۳۸۵، جمعیت آن بالغ بر ۱۴۳۴ نفر است.
سرور خراشادی نقد مفصلی بر این کتاب نوشته و به نقاط ضعف کتاب در ویراستاری ادبی، انسجام و نظم منطقی بین فصلی و درون فصلی مطالب، مطول بودن عناوین برخی فصل‌ها، تناسب و هماهنگی نداشتن عنوان با محتوا در برخی فصل‌ها، نبود توازن در پرداختن به پیشینه پژوهش‌های کرانه‌های شمالی و جنوبی خلیج فارس ازمنظر توالی گاه‌نگاری و وجود نقایصی اندک در ارجاع‌دهی و نمایه پرداخته‌است.