خاک جفت

معنی کلمه خاک جفت در لغت نامه دهخدا

خاک جفت. [ ج ُ ] ( ص مرکب ) قرین خاک. مدفون. درگور شده.

معنی کلمه خاک جفت در فرهنگ فارسی

قرین خاک . مدفون

جملاتی از کاربرد کلمه خاک جفت

در زمان جفت‌گیری، حشرات ماده و نر در زیر خاک جفت‌گیری می‌کنند و حشرهٔ ماده با ایجاد دالان‌های عمیق که در انتهای آن‌ها حفرهٔ وسعی ایجاد می‌کند نزدیک به ۳۰۰ تا ۶۰۰ تخم سفید رنگ می‌گذارد. این تخم‌ها ۲ تا ۳ هفتهٔ بعد تبدیل به حشرات کوچک می‌شوند که شبیه به حشرهٔ کامل است با این تفاوت که بال‌ها هنوز کامل رشد نکرده‌اند. این پوره‌ها با ایجاد دالان‌های زیر زمینی زمین را شخم می‌زنند.
شد آن تاجور شاه با خاک جفت ز خرم جهان دخمه بودش نهفت
اگر هرچه فرزند من بود گفت شدی او هم امروز با خاک جفت
کنون من بگویم سخن کو بگفت منم زنده او گشت با خاک جفت
بفرمای تا مطبخی در نهفت نهد جفته و آن را کند خاک جفت
شتر انک در پیش بودش بخفت تو گفتی که گشتست با خاک جفت
نگه کن که در خاک جفت تو کیست برین خواسته چند خواهی گریست
بیارند از آن گونه کان پیر گفت شود زادهٔ باد با خاک جفت
بر آن برز بالا نگه کرد و گفت که برزو مگر گشت با خاک جفت
چو افراسیاب آن چنان دید گفت که آن هر دو تن گشت با خاک جفت
زمین را سراسر به مژگان برفت به موی و به روی گشت با خاک جفت