خان سر

معنی کلمه خان سر در لغت نامه دهخدا

خان سر. [ س َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان اشکور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان. ناحیه ای است در 24 هزارگزی جنوب خاوری سی پل و 60 هزارگزی جنوب رودسر. این ده در منطقه کوهستانی قرار دارد وآب و هوای آن آب و هوای مناطق سردسیری است و دارای 30 تن سکنه میباشد. شغل اهالی گله داری است و زمستان ها به گیلان میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه خان سر در فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان اشکور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان .

جملاتی از کاربرد کلمه خان سر

ملک‌زاده می‌نویسد: سردار محیی و میرزا کریم خان سری پرشور… داشتند و در عنفوان جوانی با اشخاص روشنفکر و مترقی آمد و شد می‌کردند و عقاید نوین را الهام می‌گرفتند. این دو برادر به واسطه مسافرتی که به اروپا کردند مجذوب تجلیات تمدن نوین شدند.
حسينقلى خان سر و دست (اشپخدر ) را در تو بره اى نهاد براى نائب السلطنه فرستادو او نيز آنرا روانه تهران نمود، و در روز6 ذى الحجه به نظر فتحعلى شاه رسيد .