خان جمال

معنی کلمه خان جمال در لغت نامه دهخدا

خان جمال. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر و کلیایی شهرستان کرمانشاهان. این ناحیه در 15 هزارگزی شمال سنقر کنار راه فرعی سنقر به خسروآباد قرار دارد. این دهکده در دشت واقع و دارای آب و هوای مناطق سردسیری است. سکنه آنجا 580 تن که شیعی مذهب و بزبان فارسی و کردی صحبت می کنند. آب آنجا از رودخانه گاورود است و محصول آنجا غلات و حبوبات و قلمستان وتوتون و انگور میباشد. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم و پلاس بافی است. دهکده خان جمال از دو محل نزدیک بهم تشکیل یافته. یکی خانجمال محبعلی خان یا پناهی و دیگر خانجمال بیگوند امجدی. سکنه اولی 335 تن و از طریق دوعبای و پلنگین اتومبیل می توان به آنجا برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه خان جمال در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر و کلیایی شهرستان کرمانشاهان .

جملاتی از کاربرد کلمه خان جمال

تنش‌های نظامی در جنگ کارگل که پاکستان و هند در سال ۱۹۹۹ با آن مواجه بودند، با یک کودتای نظامی دنبال شد که در این کودتا ژنرال پرویز مشرف توانست قدرت اجرایی را به دست گیرد. در سال ۲۰۰۱ مشرف توانست با استعفای رفیق ترار، رئیس‌جمهور پاکستان شود. پس از انتخابات مجلس ۲۰۰۲، مشرف قدرت‌های اجرایی را به نخست وزیر تازه منتخب ظفرالله خان جمالی واگذار کرد که او نیز در انتخابات نخست وزیری ۲۰۰۴ پاکستان، جای خود را به شوکت عزیز داد.
تنش‌های نظامی در جنگ کارگیل که پاکستان و هند در سال ۱۹۹۹ با آن مواجه بودند، با یک کودتای نظامی دنبال شد که در این کودتا ژنرال پرویز مشرف توانست قدرت اجرایی را به دست گیرد. در سال ۲۰۰۱ مشرف توانست با استعفای رفیق ترار، رئیس‌جمهور پاکستان شود. پس از انتخابات مجلس ۲۰۰۲، مشرف قدرت‌های اجرایی را به نخست‌وزیر تازه منتخب ظفرالله خان جمالی واگذار کرد که او نیز در انتخابات نخست‌وزیری ۲۰۰۴ پاکستان، جای خود را به شوکت عزیز داد.