خاطر برده

معنی کلمه خاطر برده در لغت نامه دهخدا

خاطربرده. [ طِ ب ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) صرفنظرکرده. فراموش کرده. نسبت به امری بی فکر شده. اهمیت به امری نگذارده. بی خیال و بی توجه بواقعه ای شده :
خاطر عام برده ای ، خون خواص خورده ای
ما همه صید کرده ای ، خود ز کمند جسته ای.سعدی ( طیبات ).

معنی کلمه خاطر برده در فرهنگ فارسی

صرفنظر کرده فراموش کرده

جملاتی از کاربرد کلمه خاطر برده

ز تیشه نقشهابربسته بر سنگ که مانی را ز خاطر برده ارتنگ
تا زیاد خویش رفتم پُر شدم از یاد دوست بیخودی ظلمت ز خاطر برده، نور آورده است

برترين قانون حيات انسانها را بيان مى كند، و روشن مى سازدكه مكتب قرآن در زمينه حيات جامعه ها اصيلترين و روشنترين مكتب هاست ، حتى به آنها كهدر عصر اتم ، و فضا انسان را فراموش كرده و گرداننده چرخهاى تاريخ را ابزارهاى توليد و مسائل اقتصادى كه خود مولود انسان است مى پندارند اعلام مى كند كه شما ه مسخت در اشتباهيد، شما معلول را گرفته و علت اصلى را كه خود ايشان و دگرگونى انسانهاست فراموش كرده ايد، به شاخه چسبيده ايد آنهم فقط يك شاخه و ريشه اصلى را از خاطر برده ايد!

نمى گوئيم تمام علوم و دانشها را انسان قبلا مى دانسته و از خاطر برده و نقش تعليم درايـن جـهـان نـقـش يـادآورى اسـت (آنـچـنـانـكـه از افـلاطـون نـقـل مـى كـنـنـد) بـلكـه مـى گوئيم مايه اصلى آنها در سرشت آدمى نهفته است (دقت كنيد).تـعبير من يخشى نشان مى دهد كه تا يك نوع احساس مسئوليت كه قرآن نام آن را (خشيت وتـرس ) گـذاشـتـه در آدمـى نـبـاشـد، پـذيـراى حـقـايـق نـخـواهـد شـد چـرا كـه قـابـليت قـابـل هـم در بـارور شدن هر بذر و دانه اى شرط است ، و در حقيقت اين تعبير شبيه چيزى اسـت كـه در آغـاز سـوره بقره مى خوانيم (هدى للمتقين ) (قرآن مايه هدايت پرهيزكاران است ).

به دل آه رسایی دارم از مجموعهٔ دانش ز خاطر برده ام یکباره، مصرعهای حالی را