خارش دار

معنی کلمه خارش دار در لغت نامه دهخدا

خارش دار. [ رِ ] ( نف مرکب ) جَرَب. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه خارش دار در فرهنگ فارسی

جرب

جملاتی از کاربرد کلمه خارش دار

ضماد سرکه، جلوگیری‌کننده از توسعه زخمهای مزمن، بادسرخ، زخمهایی که کم‌کم گوشت را از بین می‌برد، و جوشهای خارش دار و هر نوع خارش پوستی، و جوشهای زخم شده و بواسیر، و عقربک و گوشه کردن انگشت، و ورمهای ظاهری و باطنی، و مانع ورم جراات تازه، و درد سر گرم، و گزیدن حشرات سمی، و دفع‌کننده زیان کلی سوختگی از آتش، ضدعفونی‌کننده اطراف زخم که به قسمت‌های دیگر در صورت چرکی بودن سرایت نکند. هرگاه سرکه را به محلی که جراحت برداشته و در حال خون‌ریزی است ضماد کنند، قطع خون‌ریزی خواهد کرد.
حدود ۳ درصد از بیماران تحت درمان با کرم نیترات اکونازول عوارض جانبی را گزارش کردند. شایع‌ترین علائم سوزش، خارش، قرمزی (اریتم) و یک بار شیوع بثورات خارش دار بود.
برای درمان زخمهای چرکه پوست، و نیز جلوگیری از افزایش زخمهای چرکی و حتی سفلیس و لکهای سیاه‌پوستی و صورت و جوشهای آبدار خارش دار، ضماد سرکه مفید است.