خارس

معنی کلمه خارس در لغت نامه دهخدا

خارس. [ رِ ] ( اِخ ) مرد آتنی بوده است که آرته باذوالی فریگیه سفر او را با خود یاد کرد در تاریخ ایران باستان آمده : ارته باذوالی فریگیه سفلی ( فریگیه هلس پونت ) در 356 ق.م. بر او [ اردشیر ] یاغی شده خارس نام آتنی را با جمعی از سپاهیان یونانی بخدمت خود اجیر کرد. اردشیر قشونی مرکب از هفتاد هزارتن بقصد او فرستاد و تیروس تس سردار اردشیر شکست یافت... اردشیر دولت مزبور را تهدید کرد که اگر به ارته باذ کمک کند بحریه ای که از سیصد کشتی تشکیل می گردد به کمک جزائر مزبور خواهد فرستاد. آتنی ها ترسیده فوراً خارس را احضار کردند و گفتند که مردم آتن با خارس همراه نیستند. ( از ایران باستان ج 2 ص 1166 و 1167 ).
خارس. [ رِ ] ( اِخ ) یکی از مورخین بوده است. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1649 شود.

معنی کلمه خارس در فرهنگ فارسی

یکی از مورخین بوده است

جملاتی از کاربرد کلمه خارس

افندی کالی میراسوذ لزمونو تا کالاسو اذی نازس کنا خارس که تا من محتشم باشم
پوشش گیاهی خلیلی شامل کنار ،بادام کوهی،بن،گز ، کهور و گیاهان دارویی همچون آویشن، مورتهل،سرورده و... میباشد.خلیلی به دلیل مراتع و صحرا های وسیع مثل پشت پری ،گزکریمی و خارس زمستان و بهاری بسیار زیبا و سرسبز وچشم نواز دارد.