حنه

معنی کلمه حنه در لغت نامه دهخدا

( حنة ) حنة. [ ح َن ْ ن َ ] ( ع اِ ) زوجه مرد. ( منتهی الارب ). مراءة. ( اقرب الموارد ). زن. ( مهذب الاسماء ). حلیله. منکوحه. || بانگ شترو ناله آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || جنون و دیوانگی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). حِنَّة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
حنة. [ ح ِن ْ ن َ ] ( ع اِمص ) جنون و دیوانگی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
حنة. [ ح َن ْ ن َ ] ( اِخ ) نام مادر مریم و زن عمران. ( قصص الانبیاء ). نام مادر حضرت مریم علیهاالسلام است در قرآن کریم بلفظ امراءة عمران یاد کرده میشود وی همشیره ایساع زوجه حضرت ذکریا بود. ( قاموس الاعلام ).

جملاتی از کاربرد کلمه حنه

حنه تشكر كرد. خدمتكاران مسجدالاقصى با ديدن حنه جلو آمدند و پشت سر زكريا ايستادندوبا نگاه پرسشگر خود به حنه خيره شدند. حنه كه نگاه منتظر آنان راديد لب به سخن گشود و گفت: (سال ها بود كه در حسرت داشتن فرزندى به سر مى بردم اما بچه دار نمى شدم . در آن مدت ، همه چيز مرا به ياد بچه مى انداخت ؛ حتى پرنده اى كه به جوجه اش غذا مى داد؛ من در آن موقع دلم مى گرفت واز خداوند مى خواستم به من نيز فرزندى بدهد.

در گوشه اى از بيت المقدس چند كارگر سر گرم ساختن اتاقى بودند. زكريا كه نزديك آن ها ايستاده بود، گاه گاه تذكرى به كارگران مى داد.سال ها از آن روز كه حنه دخترش را به زكريا سپرده بود گذشته بود. مريم در اين مدت، سال هاى كودكى را نزد خاله اش گذراند و به سن رشد رسيد. زكريا تصميم گرفت كه مريم را به بيت المقدس بياورد و همان گونه كه مادرش خواسته بود به عبادت مشغول شود. براى آن كه مريم در جمع مردان نباشد و دور از آنها مشغول عبادت شود، دستور داد تا برايش اتاقى درست كنند.

اين روايت دلالت بر اين معنا هم دارد كه همسر عمران نامش حنه بوده و اين نام معروف است :و در بعضى از روايات آمده كه نامش ‍ مرثار بوده ، و بحث در اين باره براى ما اهميتى ندارد .