حصارو

معنی کلمه حصارو در لغت نامه دهخدا

حصارو. [ ح ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش نصرت آباد شهرستان زاهدان. واقع در 60هزارگزی جنوب نصرت آباد. 45هزارگزی خاور شوسه بم به نصرت آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر. دارای 400 تن سکنه میباشد. بلوچی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، ذرت ، لبنیات. اهالی به کشاورزی ، گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
حصارو. [ ح ِ ] ( اِخ )دهی است جزء دهستان خارطوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. 108هزارگزی جنوب خاوری بیار هفتادهزارگزی جنوب شوسه شاهرود به سبزوار. دشت شن زار. معتدل خشک. سکنه 68 تن. زبان فارسی. از قنات مشروب می شود. محصولات آنجا غلات ، پنبه ، تنباکو، پسته ، بادام ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو است. زمستان از طایفه سنگسری و کردهای قوچانی جهت تعلیف احشام خود حدود این ده می آیند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

جملاتی از کاربرد کلمه حصارو

شهر خالدآباد دارای پنج محله به ترتیب از آغاز ورودی شهر به نام‌های حصارو، توده، قلعه نو و شهرک طالقانی و شهرک آقا علی عباس می‌باشند.