حسین کرت

معنی کلمه حسین کرت در لغت نامه دهخدا

حسین کرت. [ ح ُ س َ ن ِ ک ِ رِ ] ( اِخ ) ملک معزالدین از آل کرت سربداری چهل سال سلطنت کرد. ( 732-771 هَ. ق. )و در این سال درگذشت. ابن حسام شاعر «ماءة عامل » منظوم را به نام وی ساخته است. رجوع به مقدمه این لغتنامه و تاریخ عصر حافظ ص 214 و 222 و رجال حبیب السیرص 55 و 63 و 66 و از سعدی تا جامی ص 199 و 200 شود.

معنی کلمه حسین کرت در فرهنگ فارسی

ملک معزالدین از آل کرت سربداری چهل سال سلطنت کرد

جملاتی از کاربرد کلمه حسین کرت

شیخ حسن و امیر مسعود ناچار می‌بایست خواسته‌های عموم مردم را برآورند و با بزرگ‌ترین امیر فئودال خراسان - معزالدین حسین کرت حاکم هرات – وارد جنگ شوند. وی در آن روزگاران مستقل بود و یار و متحد طوغای تیمور مغول شمرده می‌شد. سربداران لشکری مرکب از ده هزار مرد جنگی گردآوردند ولی امیدهای سربداران برآورده نشد و روز ۱۳ صفر سال ۷۴۳ هجری در دو فرسنگی زاوه بین آن‌ها و لشکریان ملک معزالدین حسین کرت جنگ درگرفت. حاکم هرات، سپاهی نزدیک به سی‌هزار نفر از تاجیک‌ها، غوریان، مغولان نکودری، خلجان و بلوچ‌ها گردآورده بود.