حسین کاشانی

معنی کلمه حسین کاشانی در لغت نامه دهخدا

حسین کاشانی. [ ح ُ س َ ن ِ ] ( اِخ ) رجوع به تاج الدین در حرف تاء شود.
حسین کاشانی. [ ح ُ س َ ن ِ ] ( اِخ ) ابن هبةاﷲ ملقب به «علم الهدی ». او راست : بهجة التنزیل و اسکندریة و جز آن. ( ذریعه ج 11 ص 74 ) ( نقباء البشر 668 ).
حسین کاشانی. [ ح ُ س َ ن ِ ] ( اِخ ) ( ملا محمد... ) ابن حاج ملا احمد نطنزی معروف به حجةالاسلام و ساکن کاشان بود.اعتمادالسلطنه گوید: در ریاضی و فقه ماهر بود. ( المآثر و الاَّثار ص 159 ). مقاله دهم هندسه اقلیدس را به فارسی ترجمه کرده که نزد حسن نراقی در تهران هست.
حسین کاشانی. [ ح ُ س َ ن ِ ] ( اِخ ) ابن محمدعلی حسینی ساکن تهران بوده و محکمه قضاء داشت. اجازه روایتی برای میرزا اسداﷲ نراقی پسر محمدعلی پسر ملا مهدی دوم پسر ملا مهدی نراقی ، نوشته و خود او با سید حسین از ملا مهدی بن مهدی نراقی روایت دارند و در ذیحجه 1296 هَ. ق. درگذشت. احوالش در المآثر و الاَّثار ص 160 آمده است.

معنی کلمه حسین کاشانی در فرهنگ فارسی

ابن محمد علی حسینی ساکن تهران بوده و محکمه قضائ داشت

جملاتی از کاربرد کلمه حسین کاشانی

در سن ۸ یا ۹ سالگی پدرش در ساوه درگذشت و او در کاشان تحت سرپرستی یکی از شاگردان پدر با نام سید حسین کاشانی قرار گرفت.