حسین حلاج

معنی کلمه حسین حلاج در لغت نامه دهخدا

حسین حلاج. [ ح ُ س َ ن ِ ح َل ْ لا ] ( اِخ ) ابن منصور یا ابومغیث فارسی بیضاوی بغدادی صوفی که در بغداد در 26 ذی قعده 259 هَ. ق. / 922 م. بدار کشیده شد. کتابها از وی باقی است. رجوع به حلاج در همین لغت نامه و تنبیه واشراف مسعودی ص 387 و فهرست ابن الندیم ص 190 و تاریخ بغداد ج 8 ص 112 و روضات ص 226 و ابن خلکان ج 1 ص 183 و منتظم ابن جوزی ج 6 ص 160 و بدایه ابن کثیر ج 11 ص 132 و لسان المیزان ج 2 ص 314 و هدیة العارفین ج 1 ص 302 و ابوالغداء ج 2 ص 75 و شذرات ج 2 ص 253 و مرآت الجنان ج 2 ص 253 و منهج المقال ص 117 و تنقیح المقال ج 1 ص 346 و مقدمه ماسنیون بر دیوانش و تاریخ الخلفاء ص 253 شود.

معنی کلمه حسین حلاج در فرهنگ فارسی

ابن منصور یا ابومغیث فارسی بیضاوی بغدادی صوفی که در بغداد بدار کشیده شد

جملاتی از کاربرد کلمه حسین حلاج

برای شناخت و درک بیشتر حقایق حسین حلاج می‌توانید به تذکره اولیاء نوشته عطار نیشابوری مراجعه کنید.
و این نظیر اعتقاد متکلم بود و میان آن که وی را در سرای به مشاهده ببیند و این مثل توحید عارفان است و این توحید اگرچه به درجه بزرگ است، ولکن در وی خلق را می بیند و می داند، پس در این بسیار کثرت هست تا دو می بیند در تفرقه باشد و جمع نبود. و کمال توحید درجه چهارم است که جز یکی را نبیند و همه را خود یکی بیند و یکی شناسد و تفرقه را بدین هیچ راز نبود. و این را صوفیان فنا گویند در توحید، چنان که حسین حلاج، خواص را دید که در بیابان می گردید. گفت، «چه می کنی؟» گفت، «قدم خویش در توکل درست می کنم»، گفت، «همه عمر در آبادانی باطن بگذاشتی، پس در توحید کی رسی؟»