حسنان

معنی کلمه حسنان در لغت نامه دهخدا

حسنان. [ ح َ س َ ] ( ع اِ ) تثنیه حسن. حسن و حسین دو سبط پیغمبر( ص ). ( مهذب الاسماء ).
حسنان. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) نام دو جای معروف است در بلادضبه و بنابر قول دیگر نام رمله ای است متعلق به بنی سعد و نظر بر قول دیگر نام مرغزاری است در بلاد ضبه.

معنی کلمه حسنان در فرهنگ فارسی

نام دو جایی معروف است در بلاد ضبه بنابر قول دیگر نام رمله ایست متعلق به بنی سعد

جملاتی از کاربرد کلمه حسنان

يكم : در حالت رفتن به زيارت ، چنان كه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام مروىاست كه خداوند را فرشتگانى است كه موكلند بر قبر حسين عليه السلام پس چون كسىقصد زيارت آن مظلوم نمايد خداوند گناهان او را به ايشان مى دهد، پس چون يك گامبرداشت همه آن گناهان را محو كنند و در قدم دوم حسنان او را مضاعف نمايند، و همچنين درگام سوم و چهارم و همچنين تا اين كه بهشت بر او واجب بود و چون بعد از نيتغسل كند ندا دهد او را خاتم انبيا كه : اى مهمان خدا، بشارت باد تو را كه رفيق من خواهىبود در بهشت و ندا كند او را على عليه السلام كه : من ضامنم كه حاجات شما را شود، ودر راست و چپ او باشند تا مراجعت نمايد .(295)
خبر شوق مرا هر که به یاران ببرد چه مضاعف حسنانی که بمیزان ببرد