حسن گلوسوز
معنی کلمه حسن گلوسوز در دانشنامه آزاد فارسی
از زلالی خوانساری، منظومه ای فارسی. شاعر این مثنوی را در برابر مخزن الاسرار نظامی و به نام شاه عباس اول صفوی، در ۴۱ جلوه و چهار تمثیل با مقدمه ای به نثر از شاعر و در حدود ۹۵۰ بیت سروده که حدود ۴۵۰ بیت از آن بازمانده است. حُسن گلوسوز، یکی از هفت مثنوی زلالی به نام سبعۀ سیاره/هفت گنج است که پس از مرگ او طغرای مشهدی و عبدالحسین کمره ای آن را گردآوری کرده اند.
جملاتی از کاربرد کلمه حسن گلوسوز
عالم از حسن گلوسوز تو شد باغ خلیل در دل سنگ تو تخم شرری نیست که نیست
چنان ز حسن گلوسوز شد جهان خالی که بوی سوختگی از جگر نمیآید
کباب حسن گلوسوز تشنگی گردم! کز آب خضر، مرا بی نیاز ساخته است
ز شرم خنده او استخوان صبح گداخت شکر به حسن گلوسوز برنمیآید
صائب اثر از حسن گلوسوز نمانده است امروز که پروانه ما بال برآورد
دلسوزتر ز حسن گلوسوز یار نیست ما چاشنی قند، مکرر گرفتهایم
کباب حسن گلوسوز تشنگی گردم! که سرد بر دل من کرد آب حیوان را
عشق سرکش اثر از حسن گلوسوز تو داشت داغ حسرت گلی از دامن صحرای تو بود
فارغم چون طوطی از حسن گلوسوز شکر من که شکر می خورم از گفتگوی خویشتن
با لب او سخن از حسن گلوسوز زده است زهر خود را خط سبزش به شکر میریزد