حسن سلوک

معنی کلمه حسن سلوک در لغت نامه دهخدا

حسن سلوک. [ ح ُ ن ِ س ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خوش رفتاری :
در روزگار حسن سلوک تو اهل نظم
صائب شدند از ته دل مهربان هم.صائب.

معنی کلمه حسن سلوک در فرهنگ فارسی

خوش رفتاری

جملاتی از کاربرد کلمه حسن سلوک

در خزان سهل است با نظارگی حسن سلوک تازه رویی در بهار از باغبان زیبنده است
از جوا‌ن حسن سلوک پیر نتوان یافتن گوشهٔ چشم کمان از تیر نتوان یافتن
به دلیل عدم پرداخت مالیات صفحه دیناروند به والی و متفرق شدن آنان، طی حکمی از جانب والی شخصی بنام  غلامحسین‌خان پشتکوهی مامور گردآوری و تجمیع دیناروند در این صفحه شده است که در ادامه‌ی حکم از مامور والی خواسته شده بانهایت حسن سلوک، و رفق مدارا رفتار نمایید، این نوع رفتار سردار سپاه در رعایت توصیه‌های والی با مردم صفحه‌ی دیناروند سبب میشود که:((قلب ما را از رفتار و کردار خود راضی و خشنود گرداند)) که نشان دهنده‌ی اهمیت و جایگاه مردم منطقه نزد والی پشتکوه می‌باشد و آنچه از سند بر می‌آید که دلیل متفرق شدن نوعی نارضایتی از والی بوده و شخص والی با این اقدام قصد دلجویی و ترغیب مردم به برگشت به منطقه‌ی پشتکوه را دارند که پیش‌تر  به دلیل وضع مالیات از آن خارج شده‌اند.
پیرو شه گشته ز حسن سلوک خلق‌، که الناس بدین الملوک
بسی پند دادش بحسن سلوک که حسن سلوک است طرز ملوک
عزت دنیا هم‌آغوش است با حسن سلوک رشته هموار سر از جیب گوهر می‌کشد
گرچه موی کمر و رشته جان باریک است جاده حسن سلوک از همه باریکترست
بر اثر حسن سلوک مأمورین دولت ایران درخرمشهر با بازرگانان و تسهیلاتی که برای صدور و ورود کالاهای تجارتی فراهم می‌ساختند، بازار دادوستد این بندر بر بندر بصره که در کنار شط العرب و متعلق به دولت عثمانی بود، پیشی گرفت و درآمد پاشای بغداد که بصره را نیز در قلمرو حکومت خود داشت، از بصره کاهش یافت و پاشای بغداد که در این موقع علیرضا پاشا نام داشت، در پی فرصت می‌گشت تا ضربتی به بندر فعال ایران وارد سازد.