حس ذائقه

معنی کلمه حس ذائقه در لغت نامه دهخدا

( حس ذائقة ) حس ذائقة. [ ح ِ س س ِ ءِ ق ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ذوق. چشائی. قوه تمییز طعوم. یکی از حواس خمسه ظاهری. رجوع به حس شود.

معنی کلمه حس ذائقه در فرهنگ فارسی

یا ذوق چشایی قوه تمییز طعوم

جملاتی از کاربرد کلمه حس ذائقه

مساءله 5 - اگر حس ذائقه ايكه در اثر جنايت جانى از بين رفتهبوده برگردد، ديه اى هم كه جانى داده بر مى گردد لكن نزديكتر به احتياط مصالحهاست .
پس حب به غذا در حقيقت حب ما به غذا نيست ، بلكه حب دستگاه گوارش به فعاليت خودشاست ، اين دستگاه ميخواهد انجام وظيفه كند و سوخت و ساز بدن را به بدن برساند، همينخواستن عبارت از حب به غذاست (كه ما آنرا بخود نسبت مى دهيم و مى گوئيم ما غذا را دوستمى داريم و اين مائيم كه از فلان غذا خوشمان مى آيد) در حالى كه اينطور نيست ، بلكهخوش آمدن و لذت از غذا، كار دستگاه گوارشى است نه از ما، خواهى گفت : (اين كه چشمبندى نيست ، كه ما از طعم و مره و بوى فلان غذا خوشمان مى آيد؟) در پاسخ مى گوئيم :همين هم مربوط به دستگاه گوارش است ، چون حس ذائقه يكى از خدمتگزاران دستگاهگوارش است نه خود آن ، پس منظور ما از لذت ، لذت ذائقه نيست بلكه آن رضايت خاصىاست كه دستگاه گوارش از كار خود احساس ‍ مى كند.