حربش

معنی کلمه حربش در لغت نامه دهخدا

حربش. [ ح ِ ب ِ ] ( ع ص ) عجوز حربش ؛ زن گنده پیر درشت. حربشه. ( منتهی الارب ).
حربش. [ ح ِ رِب ْ ب ِ ] ( ع اِ ) افعی ، یا افعی بزرگ ، یا افعی که در رفتن وی آواز درشت برآید. حربشة. ( منتهی الارب ).
حربش. [ح ِ ب ِ ] ( اِخ ) ابن نمیر. مردی از قبیله بنی اسد. || مردی از قبیله بنی عنبر. ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه حربش

فتحش ز فتح شاه رسل می‌دهد خبر حربش ز حرب شیر خدا می‌دهد نشان
چو تاب حربشان در قلعه گیرد بنالد اهل حصن از شور و از شر
سپاهی از نهاد دیو و تو در جنگشان رستم گروهی بر نهاد خوک و تو در حربشان بیژن
به آه و ناله شهنشاه تشنه لب ناچار بداد رخصت حربش به لشکر کفار