حرب کردن

معنی کلمه حرب کردن در لغت نامه دهخدا

حرب کردن. [ ح َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جنگیدن. جنگ کردن.

معنی کلمه حرب کردن در فرهنگ فارسی

جنگیدن

جملاتی از کاربرد کلمه حرب کردن

این گشاد از نظر همّت او شد ورنه حرب کردن به دد و دیو نه حد بشرست
به حرب کردن و پیروز گشتن اندر حرب برادر علی و یار رستم دستان
به حیله ساختن استاد بخردان زمین به حرب کردن شاگرد پادشاه زمان
گفتم: سرمایه حرب کردن چیست؟ گفت: عزم درست و نیرو و نشاط.
به هر حرب کردن جهانی گشایی به هر حمله بردن حصاری ستانی