حرام خوردن

معنی کلمه حرام خوردن در لغت نامه دهخدا

حرام خوردن. [ ح َ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) مال دیگری را بباطل خوردن. خوردن آنچه در شرع ممنوع است.

معنی کلمه حرام خوردن در فرهنگ فارسی

خوردن آنچه در شرع ممنوع است

جملاتی از کاربرد کلمه حرام خوردن

ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ، الاشارة من البرّ الی النفس و من البحر الی القلب. و فساد البرّ باکل الحرام و ارتکاب المحظورات، و فساد البحر من الغفلة و الاصرار علی المخالفات. تباهی نفس در حرام خوردن است و بحرام رفتن و تباهی دل در اندیشه معصیت و دوام غفلت.
چون به نماز مى پردازيد، تمامى انديشه و فكرتان را متوجه آن كنيد و با فراغتبال (از امور دنيا) به درگاه خداوند دعا كنيد و با خضوع و خشوع ، فرمانبردارى ودل شكسته آن كه مصلحت شما در آن از او بخواهيد و چون به ركوع و سجده رفتيد، دنيا ودوستى ، كارهاى بشر، انديشه فريب كارى ، حرام خوردن ، تعدى به ديگران و كينه رااز خود دور كنيد (و بادلى پاك و فارغ از شر و كينه به درگاه خدا رويد).(بحارالانوار، ج 84، ص 253).

اسـتـثـنـاء گـنـاه اسـت ، مـانـنـد دروغ گـفـتـن و ظـلم كـردن واموال حرام خوردن ، و گاه جنبه نسبى دارد يعنى كارى است ، كه اگر از يك نفر سر بزندنـه تـنـهـا گـنـاه نـيـسـت بـلكـه گـاه نـسـبـت بـه او يـك عـمـل مـطـلوب و شـايـسـتـه اسـت ، امـا اگـر از ديگرى سر بزند با مقايسه به مقام او كارنامناسبى است .