حرافی. [ ح َرْ را ] ( حامص )زبان آوری. تیززبانی. سخنوری. رجوع به حَرّاف شود. حرافی. [ ح َ ] ( اِخ ) احمدبن موسی بن عبداﷲبن محمد حرافی زمانی ساکن شهر فاس. عارف و ادیب بود و در 1034 هَ. ق. درگذشت. او راست : تحفةالاخوان در احوال شیخ رضوان. ( هدیة العارفین ج 1 ص 156 ).
معنی کلمه حرافی در فرهنگ فارسی
احمد بن موسی بن عبدالله بن محمد حرافی زمانی ساکن شهر فاس عارف و ادیب بود