حرارت سنج

معنی کلمه حرارت سنج در لغت نامه دهخدا

حرارت سنج. [ ح َ رَ س َ ] ( اِ مرکب ) میزان الحرارة. گرماسنج. آلتی که بدان درجه حرارت یک محیط را معین کنند.

معنی کلمه حرارت سنج در فرهنگ فارسی

گرماسنج میزن الحراره

جملاتی از کاربرد کلمه حرارت سنج

مساءله 22 - از حرمت نظر كردن و لمس كردن بدن زن اجنبيه براىمرد و بالعكس مورد معالجه استثناء شده البته در صورتيكه معالجه بوسيله پزشكمماثل (5) ممكن نباشد غير مماثل مى تواند مثلا نبض مريض نامحرم را بگيرد، البتهبشرطيكه با ابزار از قبيل حرارت سنج و امثال آن ممكن نباشد و نيز مى تواند او حجامت ويا فصد (رگ زدن ) و يا شكسته بندى و امثال اينها انجام دهد، و همچنين مورد ضرورت ،مثل اينكه نامحرمى در حال غرق شدن و يا سوختن باشد و نجاتش بدون در نظر و لمسكردن ممكن نباشد، و اگر اين دو مورد يعنى معالجه و ضرورت تنها احتياج به نظر بدونلمس و يا به لمس بدون نظر برطرف مى شود بايد بهمان اكتفا كند و تعدى به غير آنجائز نيست .
ايكاش دانشمندان به موازات دستگاههاى حرارت سنج و زلزله سنج ، دستگاهى به نام((استعداد سنج )) اختراع مى كردند تا در تمام آموزشگاهها نصب مى شد و ميليونها استعدادبشرى براثر بدى محيط و ناآشنائى مربيان و پدران و مادران به هدر نمى رفت .