معنی کلمه حذار در لغت نامه دهخدا
- حَذارِ حَذارِ ؛ تأکید است در حث به پرهیز.
حذار. [ ح َ ] ( ع اِ ) ج ِ حِذْریة.
حذار. [ ح ِ ] ( ع مص ) ترسیدن. ( غیاث ). حذر کردن. پرهیز کردن. || محاذرة. با یکدیگر تخویف نمودن.
حذار. [ ح ُ ] ( اِخ ) پدر ربیعةبن حذار است که جوانمردی بوده است. || ( ذو... ) از قبیله الهان بن مالک است. ( منتهی الارب ).