حذ

معنی کلمه حذ در لغت نامه دهخدا

حذ. [ ح ُذذ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَحَذّ. || ج ِ حَذّاء.
حذ.[ ح َذذ ] ( ع مص ) بریدن از بیخ. ( منتهی الارب ). بریدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || به سرعت رفتن. || ( اصطلاح عروض ) تهانوی گوید: نزد عروضیان سقوط وتد مجموع از آخر جزء است و جزئی را که حذ در آن وقوع یافته اَحَذّ نامند. چنین است در «عنوان الشرف » و «جامعالصنائع». پس چون گرفته شود از متفاعلن بحذف علن از او و ابدال «متفا» بواسطه مهمل بودنش به «فعلن »، این عمل را حذ گویند و چنین است حال در «علن » مأخوذ از مستفعلن. و در بعضی از رسائل عروض عرب حذذ بفک ادغام دیده شده است. و مؤید آن است آنچه در منتخب صراح ذکر کرده که فک ادغام در کلمه حذ، از تصرفات اهل عروض باشد. و آن اسقاط وتد مجموع از متفاعلن است. و قصیده را حَذّاء نامند. و این از بحر کامل است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به حَذَذ شود.

معنی کلمه حذ در فرهنگ فارسی

بریدن از بیخ بریدن

جملاتی از کاربرد کلمه حذ

حذ و قدر بندگان نیکو شناسد پادشاه خود تفاوت در عیار زر که داند جز محک
حذان کسی است که دعا را می‌خواند و در قوانین یهودی باید یک یهودی بالغ باشد. هر کسی می‌تواند حذان باشد ولیکن در عمل معمولاً افراد خوش صدا برای این کار انتخاب می‌شوند. دعاهای یهودی معمولاً در یک دفترچه به نام سیدور نوشته می‌شود. حتی از زمانهای قدیم معمولاً شرط لازم برای حذان شدن داشتن صدای خوب و لحن احساسی بود. به علاوه معمولاً حذان باید ظاهری مناسب، ازدواج کرده و دارای ریش بلند می‌بود. امروزه خصوصاً در کنیسه‌های ارتدوکس، حذان معمولاً تحصیلات دانشگاهی در موسیقی یا موسیقی مقدس دارد. با اینکه به صورت سنتی حذان فقط مرد بود ولیکن امروزه تمامی شاخه‌های یهودیت غیر از یهودیت ارتدوکس حذان زن را نیز قبول کرده‌اند.