حاجی خلیل

معنی کلمه حاجی خلیل در لغت نامه دهخدا

حاجی خلیل. [ خ َ ] ( اِخ ) رجوع به حبط ج 2 ص 228 شود.
حاجی خلیل.[ خ َ ] ( اِخ ) نام محلی است در شمال غربی ارمینیه.

معنی کلمه حاجی خلیل در فرهنگ فارسی

نام محلی است در شمال غربی ارمینیه

جملاتی از کاربرد کلمه حاجی خلیل

پیشتر آمد که برای عقد پیمان‌های سیاسی و تجاری لازم بود ایران نیز سفیری به کمپانی بفرستد. برای این کار حاجی خلیل‌خان ملک‌التجار انتخاب شد. حاجی خلیل خان در ۲۱ مه ۱۸۰۲ به بمبئی رسید و تصمیم گرفت کمی در آنجا بماند. طبق روایت انگلیسی‌ها، در یکی از روزهای ژوئیه ۱۸۰۲ دعوایی میان محافظان وی و سربازان هندی کمپانی درگرفت. دعوا به زد و خورد و تیراندازی کشید. حاجی خلیل‌خان شخصاً برای جدا کردن آنها اقدام کرد و در این میان تیری به وی خورد و در جا کشته شد. وحشت عظیمی بر تمام تشکیلات انگلیسی‌ها در هند حاکم شد.
در این زمان میرزا مهدی‌علی‌خان بهادرجنگ به عنوان نمایندهٔ کمپانی در بوشهر حضور داشت. وی به محض شنیدن خبر کشته شدن حاجی خلیل‌خان نامه‌هایی را به اطراف و اکناف از جمله دربار ایران فرستاد و در آنها ادعا کرد که مرگ سفیر ایران به دلیل سوءرفتار خودش بوده‌است. ملکم که از این دروغ‌ها مطلع شد تصمیم گرفت ترتیب عزل او را داده و شخصی به نام لاوت را به جای او در بوشهر بگمارد. جاناتان هِنری لاوِت کسی بود که قرار بود نامه‌های ملکم را به دربار ببرد اما مریض شد و به جای او پاسلی را فرستادند.