معنی کلمه جیرده در لغت نامه دهخدا
جیرده. [دِه ْ ] ( اِخ ) دهی جزو دهستان اشکور علیای بخش رودسرشهرستان لاهیجان. کوهستانی سردسیری و دارای 400 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، بنشن ، لبنیات ، عسل و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو و صعب العبور دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
جیرده. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان ماسوله بخش مرکزی شهرستان فومن. کوهستانی مرطوب ودارای 158 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن برنج ، عسل ، لبنیات ، زغال و شغل اهالی زراعت و کسب است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
جیرده. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن. جلگه معتدل مرطوب و دارای 144 تن سکنه است. آب آن از استخر و محصول آن برنج ، توتون سیگار، چای و شغل اهالی زراعت و مکاری گری است. 6 باب دکان کنار رودخانه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).